دخترم 22 ماهه شد
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۱ ساعت ۳:۲۰ ق.ظ توسط مامان الینا
|
سلام دخترکم ...
عزیز دلم مرحله سختی از با هم بودنمون رو پشت سر گذاشتیم.....اولش فکر می کردم خیلی سخت باشه جدا کردن تو از به قول خودت جی جی جون.....ولی بازم در مورد تو اشتباه کردم دخترم صبور تر از اونیه که من فکر می کنم ....خیلی راحت قبول کردی که دیگه بزرگ شدی و نباید شیر بخوری...............
ولی من برعکس انگار که می خواستن تو رو ازم بگیرن شبای اول این قدر سخت بود ...
من عادت کرده بودم هر شب دخترمو تو بغلم بگیرم و بوش بکشم ....
من عادت کرده بودم وقتی تو بغلمی و دارم شیرت می دم ..از تو چشات هزار تا حرف نگفته رو بشنوم.....
من ....
هر چی بود تموم شد مامان جون...داره باورم میشه دخترم داره بزرگ میشه...داره خانوم میشه.....
خلاصه که مامانی خیلی دوست دارم..............