سلام دخترم اومدم یه خبر خوب بهت بدم ....یه همبازی ناناز برات اومده ........آره دخترم خدا جون یکی از اون فرشته های قشنگشو فرستاده روی زمین و مامان باباش اسمشو گذاشتن آوین (11 آبان 1390) ................خیلی دختر نازیه..............امیدوارم دوستای خوبی واسه هم باشین.............



و اما یه مطلب مهم : دیروز چون مامانش نمی تونست بهش شیر بده ..من رفتم و بهش شیر دادم (البته با اجازه دخترم)....اونم چون گرسنش بود زودی چسبید به منو ..سیر شد خوابید.....


و جالب تر از همه عکس العمل دخترم:


توی بیمارستان که قشنگ حس می کردی یه کوچولوی دوست داشتنی دیگه غیر از خودت اومده آخه تا قبل از این که آوین و بیارن می رفتی بغل دایی علیرضا و پایین نمی اومدی ولی وقتی نی نی رو آوردن و دایی بغلش کرد انگار با دایی قهر کردی دیگه بغلش نمی رفتی.....توی خونشونم با نی نی خودت اشتباه می گرفتی و می خواستی بغلش کنی......فدای دختر فهمیدم بشم که شرایطو قشنگ درک می کنه ......


راستی مامان این روزا یه سرما خوردگی خفیفی هم گرفتی که خدا رو شکر داری بهتر میشی.....