تولد آوین کوچولو (اولین نی نی بعد از الینا)
سلام دخترم اومدم یه خبر خوب بهت بدم ....یه همبازی ناناز برات اومده ........آره دخترم خدا جون یکی از اون فرشته های قشنگشو فرستاده روی زمین و مامان باباش اسمشو گذاشتن آوین (11 آبان 1390) ................خیلی دختر نازیه..............امیدوارم دوستای خوبی واسه هم باشین.............
و اما یه مطلب مهم : دیروز چون مامانش نمی تونست بهش شیر بده ..من رفتم و بهش شیر دادم (البته با اجازه دخترم)....اونم چون گرسنش بود زودی چسبید به منو ..سیر شد خوابید.....
و جالب تر از همه عکس العمل دخترم:
توی بیمارستان که قشنگ حس می کردی یه کوچولوی دوست داشتنی دیگه غیر از خودت اومده آخه تا قبل از این که آوین و بیارن می رفتی بغل دایی علیرضا و پایین نمی اومدی ولی وقتی نی نی رو آوردن و دایی بغلش کرد انگار با دایی قهر کردی دیگه بغلش نمی رفتی.....توی خونشونم با نی نی خودت اشتباه می گرفتی و می خواستی بغلش کنی......فدای دختر فهمیدم بشم که شرایطو قشنگ درک می کنه ......
راستی مامان این روزا یه سرما خوردگی خفیفی هم گرفتی که خدا رو شکر داری بهتر میشی.....
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم آبان ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۴ ب.ظ توسط مامان الینا
|
این وبلاگ متعلق به تنها ستاره زندگیمه ...اولین ثمره عشق من و همسرم.... ...که در تاریخ 24 شهریور 89 ساعت 9:45 به روش سزارین توسط دستان پر مهر خانم دکتر آهنچیان در بیمارستان مهر به دنیا آمد.....اینجا دفترچه خاطراتی است که تمام احساس مادریم رو برای دخترم به نگارش در می آورم .....باشد که روزی دخترم نویسنده این وبلاگ باشد .....