سلام دختر قشنگم ......16 ماهه شدنت مبارک.....


ببخشید که مامانی این قدر دیر اومدم بهت تبریک بگم ...آخه تو این هفته حال نداشتی...هم سرما خورده بودی و هم دندونات خیلی داره اذیتت می کنه.....بمیرم برات مامانی که داری این همه دردو تحمل می کنی......اشتها که اصلا نداری.....دائم بی قراری می کنی.....فقط شیر خودمو می خوری...............امشب یکم حالت بهتر بود ...تونستم بیام وبلاگتو آپدیت کنم..............

الهی که هیچ مادری درد کشیدن بچشو نبینه............خیلی سخته مامانی ..........من که این هفته مردمو زنده شدم.........هر بار که تو سرفه می کردی دلم آتیش می گرفت ...تب داشتی و داغ بودی ..منم انگار تب داشتم و جگرم می سوخت ..............هر بار که سرفه می کردی خودت جلوی دهنتو می گرفتی یا اگه غذا تو دهنت بود سرفتو نگه می داشتی تا غذا بیرون نریزه ...فدای تو بشم این همه ادب و نزاکتو از کجا یاد گرفتی ...من که به تو سخت نمی گیرم...دوست دارم بچگی کنی و زود بزرگ نشی.....ولی تو خودت از الان خانومی.............خلاصه که مامانی خیلی دوست دارم اون روز برسه که خودت بیای و اینا رو بخونی....ببینی که چه قدر دوست دارم ....چه قدر بهت وابسته شدم...............چه خوبه که اینجا هست و می تونم احساس مادرانمو به نگارش در بیارم...............تو هم یه روز خودت مامان میشی و این همه احساس رو تجربه می کنی..............اون وقته که درک میکنی چرا خدا جون این قدر مامانا رو دوست داره که بهشت به اون عزیزی رو زیر پای مامانا گذاشته.............مثل من که الان بیشتر از پیش قدر مادر جون و مامانی رو میدونم ...........حالا فهمیدم چه قدر زحمت کشیدنو سختی ها رو به جون خریدن تا من و بابایی به این جا رسیدیم.................چه شب هایی که خواب به چشماشون نمی اومده تا نکنه یه وقت ما بی قراری کنیم............چه روزهایی که اونا هم دلشون یه دنیا غم داشته وقتی بچشون می خواسته دندون در بیاره ..............دوسشون دارم خیلی زیاددددددددددد.......................و تا آخر عمر ازشون ممنونم ........


و حالا مامانی بذار یه کم از کارات بگم این ماه....


-پیشرفت خوبی داشتی .نه تا دندون داری...............

-دائم یه قلم دستت میگیری با یه کاغذ میگی برام نقاشی بکشین...نی نی ...توتو......گل......ماشین..... همین امشب بابا رو دیوونه کرده بودی برات 20 تا نی نی کشید بازم می گفتی نی نی..........


- شعر یه توپ دارم قلقلیه رو با هم می خونیم:

مامان : یه توپ دارم 

الینا: ایل ایلیه

مامان: سرخ و سفید و

الینا: آبیه

مامان :می زنم زمین کجا میره؟

الینا :هبا(با دستت هم نشون میدی)

مامان:کی برات خریده؟

الینا : مامان من (هی بهت میگم بابا خریده ..میگی نه مامان من..بادستت هم میگی مامان من)

- تقریبا می تونی جمله های دوکلمه ای بگی ..مامان من ..مامان نی نی....تخت من.........

- تو خونه همش خداحافظی می کنی ...میگی بای بای...بهت میگم کجا می خوای بری میگی دردر...میگم چی می خوای بخری ؟میگی : ما (یعنی ماست)

- مدل رقصت پیشرفت کرده میری رو پنجه پات ...دستاتم میبری بالا....بشکنم مثلا می زنی.......